×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

پسرایرونی

باز شب شد...


باز شب شد...                                                                        

باز شب شد چقدر تنهایم گفته بودی كه شبی می آیم
باز شب شد و از پنجره ام همچنان راه تو را می پایم
كنج این پنجره ها شب همه شب منم و گریه و های و هایم
پشت این پنجره ها تا به سحر پنجه بر پیكر شب می سایم
نكند بیهوده عمر خود را پشت این پنجره می فرسایم
نكند بیهوده تكرار شود قصه ی چشم به راهی هایم
باز چون دیشب و شب های دگر می روم پنجره را بگشایم
باز شب شد شب و از پنجره ام همچنان راه تو را می پایم...

دوشنبه 19 دی 1390 - 5:48:04 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم