×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

پسرایرونی

خداحافظ

خداحافظ

شبیه برگ پاییزی پس از تو قسمت بادم

خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ واین یعنی در اندوه تو می میرم

در این تنهایی مطلق که می بندد به زنجیرم

وبی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

وبرف ناامیدی برسرم یکریز می بارد

خداحافظ تو ای همپای شعرهای غزل خوانی

خداحافظ به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ بی تو گمان کردی که می مانم؟ 

              

 شکنجه ای تلخ

بی تو احساس درد دارم : شاید این همان دلتنگی باشد

تورا دیگر ندارم : شاید این بازی زندگی باشد

دل دل مــی کــردم بــبـیـنـم هر روز تـــــورا

نیستی اینجا ، نیستی در زندگیم ،دیگر نیستی! چرا چرا؟؟؟

بـی تــو شـوق زندگـی مـ ـرا تـرک کــرده اســت

تنها اشک است که بغض گلویم رادرک کرده است

بوسه هایت را تازه می کنند قطره اشک هایم هر روز

به یــاد لبـــهای گرمـ ـی که میهمـان گونه هایم بود دیــروز

شاید تو هرگز مال من نبودی که چنین تنها شده ام

دیروز باغمت گذشت مثل امروز ... انگار بی توبی فردا شده ام

زندگی یک شکنجه که پر شده از بی حوصلگی های تلخ

دیگر نمی خواهم زنده بمانم وقتی یارم به آغوش دیگری رفت

دوشنبه 17 بهمن 1390 - 10:29:47 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://razemajnoon.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 17 بهمن 1390   5:41:23 PM

آقا اجازه! این دو سه خط را خودت بخوان!
قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران

آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان
دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان!

قصدم گلایه نیست، اجازه! نه به خدا!
اصلا به این نوشته بگویید �داستان

من خسته ام از آتش و از خاک، از زمین
از احتمال فاجعه، از آخرالزمان!

آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کویر
باران بیار و باز بباران از آسمان

اهل بهشت یا که جهنم؟ خودت بگو!
آقا اجازه! ما که نه در این و نه در آن!

یک پای در جهنم و یک پای در بهشت
یا زیر دستهای نجیب تو در امان!

آقا اجازه!............................
.......................................!

باشد! صبور می شوم اما تو لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان...

آقا اجازه! خسته‌ام از این همه فریب
از های و هوی مردم این شهر نانجیب

آقا اجازه! پنجره‌ها سنگ گشته‌اند
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب

آقا اجازه! باز به من طعنه می‌زنند
عاشق ندیده‌های پر از نفرت رقیب

شیرین�ی وجود مرا �تلخ� می‌کنند
فرهاد�های کینه پرست پر از فریب

آقا اجازه! �گندم� و �حوا� بهانه بود
آدم� نمی‌شویم! بیا: ماجرای �سیب�!

باشد! سکوت می‌کنم اما خودت ببین ... !
آقا اجازه! منتظرند اینهمه غریب ....

 

http://asalbanoo.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 17 بهمن 1390   3:53:57 PM

http:// rahajavid.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 17 بهمن 1390   1:39:31 PM

مرسی محمد جان ، با مطالب قشنگت کلی حال می کنم

موفق باشی

http:// rahajavid.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 17 بهمن 1390   1:01:39 PM

http://hassan-discordant.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 17 بهمن 1390   11:16:47 AM

گریه کردم، گریه هم این بار آرامم نکرد

هرچه کردم - هرچه - آه انگار آرامم نکرد

ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنت

عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد

زنده یاد نجمه زارع

http://shar.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 17 بهمن 1390   10:41:03 AM

khele  ghashang  bod  agh  mohamad